جان و جانان: امام زمان(عج) از نگاه مقام معظم رهبرى
مرتضى نائينى
|
امروز وجود مقدس حضرت حجّت - ارواحنا فداه - در ميان انسانهاي روي زمين، منبع بركت، منبع علم، منبع درخشندگي، زيبايي و همه خيرات است.
...براي انساني كه داراي معرفت باشد، موهبتي از اين برتر نيست كه احساس كند، وليّ خدا، امام بر حق، عبد صالح، بنده برگزيده در ميان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهي در زمين، با او و در كنار او است؛ او را ميبيند و با او مرتبط است.(1)
مهدي موعود (عج)، مظهر رحمت و قدرت حق و مظهر عدل الهي است و كساني كه بتوانند با اين كانون شعاع رحمت و تفضلات الهي، ارتباط روحي و معنوي برقرار كنند، در تقرّب به خداوند، توفيق بيشتري مييابند؛ زيرا نفس توسّل و توجّه و ارتباط قلبي با آن حضرت، موجب عروج و رشد روحي و معنوي انسان ميشود.(2)
... يكي از آن خورشيدهاي فروزان، به فضل و كمك پروردگار و به اراده الهي، امروز در زمان ما به عنوان ((بقية اللَّه في ارضه))؛ به عنوان ((حجة اللَّه علي عباده))؛ به عنوان ((صاحب زمان)) و ((وليّ مطلق الهي در روي زمين)) وجود دارد. بركات وجود او، [و ]انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر ميرسد... اين خورشيد معنوي و الهي بازمانده اهلبيت(ع) است.(3)
ولي عصر - صلوات اللَّه عليه - ميراثْ برِ همه پيامبران الهي است.(4)
امام بزرگوار و عزيز و معصوم و قطب عالم امكان و ملجأ همه خلايق، اگرچه غايب است و ظهور نكرده، امّا حضور دارد.(5)
امام زمان (عج) امانت و گوهر درخشنده عظيم آفرينش در ميان ما، امروز بي گمان بيش از هر زمان، متوجّه و مراقب اين ملّت است.(6)
نقش مهدويت
اميد
اعتقاد به مهدويت، به وجود مقدّس مهدي موعود - ارواحنا فداه - اميد را در دلها زنده ميكند. هيچ وقت انساني كه معتقد به اين اصل است، نا اميد نميشود؛ چرا؟ چون ميداند يك پايان روشن حتمي، وجود دارد... سعي ميكند كه خودش را به آن برساند.(7)
اعتقاد به قضيه مهدي (عج) و موضوع ظهور و فرج و انتظار، گنجينه عظيمي است كه ملّتها ميتوانند از آن، بهرههاي فراواني ببرند. شما كشتياي را در يك درياي طوفاني فرض كنيد. اگر كساني كه در اين كشتي هستند، عقيده داشته باشند؛ كه اطراف آنها تا هزار فرسنگ، هيچ ساحلي وجود ندارد و آب و نان و وسايل حركت اندكي داشته باشند، كساني كه در اين كشتي هستند، چه كار ميكنند؟ آيا هيچ تصوّر ميشود كه اينها براي آنكه حركت كنند و كشتي را پيش ببرند، تلاشي بكنند ؟ نه، چون به نظر خودشان، مرگشان حتمي است. وقتي انسان مرگش حتمي است، ديگر چه حركت و تلاشي بايد بكند؟ اميد و افقي وجود ندارد. يكي از كارهايي كه ميتوانند انجام دهند، اين است كه در اين مجموعه كوچك، هركس به كار خودش سرگرم شود. آن كسي كه اهل آرام مردن است، بخوابد تا بميرد و آنكه اهل تجاوز به ديگران است، حقّ ديگران را بگيرد تا آنكه چند ساعتي بيشتر زنده بماند.
طور ديگر هم اين است كه كساني كه در همين كشتي هستند، يقين داشته باشند و بدانند كه در نزديكي آنها، ساحلي وجود دارد. حالا اگر دور و يا نزديك است و چقدر كار دارند تا به آنجا برسند، معلوم نيست. امّا قطعاً ساحلي كه در دسترس آنها است، وجود دارد. اين افراد چه كار ميكنند؟ اينها تلاش ميكنند كه خود را به آن ساحل، برسانند و اگر يك ساعت هم به آنها وقت داده بشود؛ از آن يك ساعت براي حركت و تلاش صحيح و جهت دار استفاده خواهند كرد، و فكرشان را روي هم خواهند ريخت و تلاششان را يكي خواهند كرد تا شايد بتوانند خود را به آن ساحل برسانند .
((اميد))، چنين نقشي دارد . همين قدر كه اميدي در دل انسان به وجود آمد، مرگ بالهاي خود را جمع ميكند و كنار ميرود. اميد موجب ميشود، انسان تلاش و حركت كند؛ پيش ببرد؛ مبارزه كند و زنده بماند. فرض كنيد ملّتي در زير سلطه ظالمانه قدرت مسلّطي، قرار دارد و هيچ اميدي هم ندارد. اين ملّت مجبور است، تسليم بشود. اگر تسليم نشد، كارهاي كور و بي جهتي انجام ميدهد؛ امّا اگر اين ملّت و جماعت، اميدي در دلشان باشد و بدانند كه عاقبت خوبي حتماً وجود دارد، اينها چه ميكنند؟ طبيعي است كه مبارزه خواهند كرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعي در راه مبارزه وجود داشته باشد، او را برطرف خواهند كرد.
بشريت در طول تاريخ و در حيات اجتماعي، مثل همان سرنشينان يك كشتي طوفان زده، هميشه گرفتار مشكلاتي از سوي قدرتمندان، ستمگران، قوي دستان و مسلّطين بر امور انسانهاي مظلوم بوده است. اميد، موجب ميشود كه انسان، مبارزه كند و راه را باز نمايد و پيش برود. وقتي به شما ميگويند انتظار بكشيد؛ يعني، اين وضعيتي كه امروز شما را رنج ميدهد و دلتان را به درد ميآورد، ابدي نيست و تمام خواهد شد. ببينيد چقدر انسان، حيات و نشاط پيدا ميكند. اين، نقش اعتقاد به امام زمان - صلوات اللَّه عليه و ارواحنا فداه - است. اين نقش اعتقاد به مهدي موعود ميباشد. اين عقيده است كه شيعه راتا امروز، از آن همه پيچ وخمهاي عجيب وغريبي كه در سرراهش قرار داده بودند ، عبور داده است.(8)
مجاهدت
ايمان و اعتقاد به امام زمان (عج)، مانع از تسليم شدن است و ملّت هاي با ايماني كه حضور قطب عالم امكان را در ميان خود احساس ميكنند، از حضور او اميد و نشاط ميگيرند و براي مجد و عظمت اسلام، مبارزه و مجاهدت ميكنند و با تكيه بر همين اميد درخشان بود كه ملّت بزرگ ايران، پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و افتخار طول تاريخ بشر و تاريخ اسلام شد.(9)
عقيده به امام زمان (عج) نميگذارد مردم تسليم بشوند؛ به شرطي كه اين عقيده را درست بفهمند . وقتي كه اين عقيده به طور حقيقي در دلها جا بگيرد، حضور امام غايب در ميان مردم حس ميشود.(10)
چند خصوصيّت در اين عقيده ((مهدويت)) هست كه اين خصوصيات براي هر ملّتي، در حكم خون در كالبد و در حكم روح در جسم است. يكي، ((اميد)) است. گاهي اوقات دستهاي قلدر و قدرتمند، ملّتهاي ضعيف را به جايي ميرسانند كه اميدشان را از دست ميدهند. وقتي اميد را از دست دادند، ديگر هيچ اقدام نميكنند؛ ميگويند چه فايدهاي دارد ؟ ما كه ديگر كار از كارمان گذشته است ، با چه كسي در بيفتيم ؟ چه اقدامي بكنيم؟ براي چه تلاش بكنيم ؟ ما كه ديگر نميتوانيم!(11)
مصلح كل
آرزوي همه بشر ، وجود چنين عنصر والايي است. عُقدههاي فرو خورده انسانها در طول تاريخ ، چشم به انتهاي اين افق دوخته است؛ تا انسان والا و برگزيدهاي از برگزيدگان خدا بيايد ، تار و پود ظلم و ستم را - كه انسانهاي شرير درهمه تاريخ تنيدهاند - از هم بدرد.(12)
همه اديان و مذاهب، عقيده دارند كه يك منجي و يك دست مقتدر الهي در مقطعي از تاريخ خواهد آمد و در نجات بشر از ظلم و جور، معجزه گري خواهد كرد.(13)
همه فِرَق اسلامي، معتقدند كه مهدي (عج) از نسل طيّب و طاهر پيغمبر، عالم را مملو از عدل و داد و براي اقامه دين خدا و حقّ الهي قيام خواهد كرد.
غير مسلمانها هم به نحوي، معتقد به يك آينده مطلوب و درخشاني براي بشريت هستند كه با همين مسأله مهدويّت، تطبيق ميكند.(14)
همه مسلمانان ، حقيقت مهدي موعود را، از طريق روايات خدشه ناپذيري كه از نبيّ اكرم(ص) و اولياي دين رسيده است، قبول دارند.(15)
مسأله مهدي موعود، متّفقٌ اليه ميان همه مسلمانان است و شيعه و سنّي به وجود منجي و مصلحي با آن خصوصيات معترفاند كه خواهد آمد و سراسر گيتي را از عدل و داد پر خواهد كرد.(16)
اين عقيده كه همه مسلمانها هم به آن معتقدند، مخصوص شيعه نيست. البته در خصوصيات و جزئياتش، بعضي فِرَق، حرفهاي ديگري دارند؛ امّا اصل اينكه چنين دوراني پيش خواهد آمد و يك نفر از خاندان پيامبر(ص) چنين حركت عظيم الهي را انجام خواهد داد و ((جَلَأُ اللَّه بِهِ الارضَ قِسطاً وَ عَدلاً كَأ مُلِئَت ظُلماً وَ جوراً)) بين مسلمانها متواتر است، همه اين را قبول دارند . اين عقيده از آن عقايد بسيار كارگشا است.(17)
شيعه و مهدويّت
فرقي كه ما شيعهها، با ديگران و بقيه فِرَق اسلامي و غير اسلامي داريم، اين است كه ما اين شخص عظيم و عزيز را ميشناسيم؛ اسمش را ميدانيم؛ تاريخ ولادتش را ميدانيم؛ پدر و مادر عزيزش را ميشناسيم و قضايايش را ميدانيم؛ ولي ديگران اينها را نميدانند. آنها عقيده پيدا نكردند، يا باخبر نشدند و نميدانند؛ ولي ما ميدانيم، تفاوت اينجا است. به همين دليل است كه توسّلات شيعه، زندهتر، پر شورتر، با معناتر و با جهتتر است.(18)
خصوصيت اعتقاد شيعه در اين مسأله، اين است كه يك موضوع كلّي را با همه خصوصياتش، با معرّفي كامل شخص ميشناسد، در ابهام نيست.
ما، وليّ و سيّد خود را، سرور و سالار عالميان - را كه امام ما - است ميشناسيم. پدر، مادر، تاريخ تولّد و قضاياي ولادت مبارك او را ميدانيم. كساني اين قضايا را با خبرهاي صادق و موثّق نقل كردهاند، همه اينها براي ما روشن است؛ لذا ما ميدانيم كه عشق ما، دل ما و ايمان ما، متوجّه و متعلّق به كيست.(19)
اين حقيقت، در هيچ جاي جهان اسلام، مثل محيط زندگي ملّت عزيز ما و شيعيان، اين برجستگي و اين چهره درخشان و اين روح پر تپش و پر اميد را ندارد. اين به خاطر آن است كه ما، به بركت روايات متواتره خودمان، شخص مهدي موعود (عج) را با خصوصياتش ميشناسيم.(20)
عيد اللَّه الاكبر
روز ولادت مهدي موعود - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - حقيقتاً روز عيد همه انسانهاي پاك و آزاده عالم است. فقط كساني در اين روز، ممكن است احساس شادي و خرسندي نكنند كه يا جزو پايههاي ظلم و يا جزو پيروان طواغيت و ستمگران عالم باشند؛ و الاّ كدام انسان آزادهاي است كه از گسترش عدالت، از بر افراشته شدن پرچم دادگري و رفع ظلم در سراسر جهان، خرسند نشود و آن را آرزو نكند!(21)
تفاوت عيد ولادت ((حضرت بقية اللَّه)) با بقيه اعياد اسلامي اين است كه اعياد بزرگ، همه از گذشته حكايت ميكنند؛ امّا عيد ولادت حضرت بقيةاللَّه به آينده نويد ميدهد. براي همين است كه دلهاي مؤمنان، به اين روز بزرگ و اين ولادت عظيم، وابسته است.(22)
روز نيمه شعبان، روز اميد و ايمان به آينده، روز مجاهدان پاكباز و صادق و روز نگاه به آينده روشن و تلاش براي آن است.(23)
روز ولادت حضرت مهدي موعود - ارواحنا فداه - يك عيد حقيقي، براي همه افراد بشر و آن كساني كه ستمي كشيدند؛ رنجي بردند؛ دلي سوزاندند؛ اشكي ريختند و انتظاري كشيدند و كساني كه با مشاهده ناملايمات، در طول حيات خود و در هر نقطهاي از عالم - و حتّي در نقطهاي از تاريخ - مصيبتي تحمّل كردهاند؛ است. همه آنها در مثل چنين روزي و به ياد امروز، احساس شادماني و اميد و نشاط كردهاند.
اين ولادت بزرگ و اين حقيقت عظيم، متعلّق به يك ملّت و يك زمان خاص نيست؛ بلكه متعلّق به بشريّت است. اين ((ميثاق اللَّه الَّذي أَخذَهُ وَ وَكَّدَهُ)) ميثاق خدا با انسان است. ((وَعْدَ اللَّه الَّذي ضَمِنَهُ)) اين وعده خدا است كه تحقّق آن را ضمانت كرده است. همه انسانهاي طول تاريخ، نسبت به اين پديده عظيم و شگفت آور، احساس نياز معنوي و قلبي كردهاند؛ چون تاريخ از اوّل تا امروز و از امروز تا لحظه طلوع آن خورشيد جهان تاب ، با ظلم و بدي و پليدي، آميخته بوده است.
همه كساني كه از ظلمي رنج بردهاند - چه آنهايي كه به خود آنان ظلم شده است و رنج بردهاند و چه كساني كه به ستم كشي ديگران نگاه كردهاند و رنج بردهاند - با ياد ولادت اين منجي عظيم تاريخ و بشر ، در دلشان اميدي به وجود ميآيد.
... روز ولادت ، براي همه بشر و تاريخ - حتّي براي گذشتگان - عيد است. كساني كه در دوران تاريك فرعونها، نمرودها، ابوجهلها و سلاطين ظالم، در فقر و ظلم و تبعيض سر كردند و مردند و رنج كشيدند و روي خوبي نديدند، امروز (نيمه شعبان) براي آنها هم عيد است .
اگر روح آنها در عالم برزخ، از بعضي از تفضّلاتي كه پارهاي از ارواح برخوردارند، بهرهمند باشند؛ يقيناً آنها هم مثل چنين روزي، شادي خواهند كرد. امروز با بقيه ايّام و اعياد تفاوت دارد. واقعاً اگر ما امروز را ((عيد اللَّه الاكق)) بناميم، مبالغه و گزاف نيست.(24)
عطر حضور
امام بزرگوار و عزيز و معصوم و قطب عالم امكان و ملجأ همه خلايق، اگرچه غايب است و ظهور نكرده؛ امّا حضور دارد. مگر ميشود حضور نداشته باشد؟ مؤمن، اين حضور را در دل خود و با وجود و حواسّ خويش، حسّ ميكند. آن مردمي كه مينشينند، راز و نياز ميكنند، دعاي ((ندبه)) را با توجّه ميخوانند، زيارت ((آل ياسين)) را زمزمه ميكنند و مينالند؛ ميفهمند چه ميگويند. آنها حضور اين بزرگوار را حس ميكنند، لو هنوز ظاهر نشده و غايب است. غيبت او، به احساس حضورش ضرري نميزند. ظهور نكرده است؛ امّا هم در دلها و هم در متن زندگي ملّت حضور دارد. مگر ميشود حضور نداشته باشد؟
شيعه خوب، كسي است كه اين حضور را حس كند و خود را در حضور او احساس نمايد. اين ، به انسان اميد و نشاط ميبخشد.(25)
يكي از آن خورشيدهاي فروزان، به فضل و كمك پروردگار و به اراده الهي، امروز در زمان ما به عنوان ((بقيّة اللَّه في ارضه))، به عنوان ((حجّة اللَّه علي عباده))، به عنوان ((صاحب زمان)) و ((وليّ مطلق الهي)) در روي زمين وجود دارد. بركات وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر ميرسد)).(26)
امروز وجود مقدّس حضرت حجّت - ارواحنا فداه - در ميان انسانهاي روي زمين، منبع بركت، منبع علم، منبع درخشندگي، زيبايي و همه خيرات است .
چشمهاي ناقابل و تيره ما، آن چهره ملكوتي را از نزديك نميبيند؛ امّا او مثل خورشيدي درخشان است. با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متّصل است و براي انساني كه داراي معرفت باشد، موهبتي از اين برتر نيست كه احساس كند، وليّ خدا، امام بر حق، عبد صالح، بنده برگزيده، در ميان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهي در زمين، با او و در كنار او است. او را ميبيند و با او مرتبط است.(27)
اين بزرگوار، در فضاي ذهني و معنوي جامعه ما، حضور دارد و جوانان مؤمن و با اخلاص نيز با آن حضرت، قلباً در ارتباط هستند. اين ارتباط، به معناي حقيقي كلمه، دو جانبه است و در حالات برجسته شور و محبّت و احساس و عواطفي كه ملّت ايران، نسبت به اين بزرگوار دارند، اين ارتباط طرفيني است.(28)
امام معصوم و بازمانده عترت پيغمبر و اهلبيت(ع)، در طول اين زمان هاي اخير، در ميان جوامع بشري بوده است؛ امروز هم در ميان ما است.(29)
ارتباط قلبي و معنوي بين آحاد مردم و امام زمان (عج)، اميد و انتظار را به طور دائم در دل آنها زنده نگه ميدارد و اين خود، يكي از پر بركتترين حالات انساني است.(30)
اهل معنا و باطن، در توسّلات معنوي خود، اين بزرگوار را مورد توجّه و نظر دائمي قرار ميدهند و به آن حضرت توسّل ميجويند و توجّه ميكنند. نفس پيوند قلبي و تذكّر و توجّه روحي به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالي ، انسان را عروج و رشد ميدهد و وسيله پيشرفت انسان را - روحاً و معناً - فراهم ميكند .
اين، يك ميدان وسيعي است. هر كسي در باطن و قلب و دل و جان خود، با اين بزرگوار مرتبط باشد، بهره خودش را خواهد برد. البته، توجّه به كانون نور، بايد توجّه حقيقي باشد.
لقلقه زبان در اين زمينه، تأثير چنداني ندارد. اگر انسان، روحاً متوجّه و متوسّل شد و معرفت كافي براي خود به وجود آورد، بهره خودش را خواهد برد. اين، يك ميدان فردي و تكامل شخصي و معنوي است.(31)
نزديك شدن به امام زمان (عج)، نه نزديك شدن در مكان هست و نه نزديك شدن به زمان. شما كه ميخواهيد به ظهور امام زمان (عج) نزديك بشويد؛ ظهور امام زمان (عج) يك تاريخ معيّني ندارد كه صد سال ديگر مثلاً يا پنجاه سال ديگر... تا ما بگوييم كه ما از اين پنجاه سال، يك سال و دو سال و سه سالش را گذرانديم، چهل و شش سال و چهل و هفت سال ديگر باقي مانده [است]. نه؛ از لحاظ مكان هم نيست كه ما بگوييم: ما از اينجا حركت ميكنيم به طرف مثلاً شرق يا غرب عالم يا شمال يا جنوب عالم، تا ببينيم كه وليعصر(عج) كجا است و به او برسيم، نه.
نزديك شدن ما به امام زمان (عج) يك نزديك شدن معنوي است؛ يعني، شما در هر زماني تا پنج سال ديگر، تا ده سال ديگر، تا صد سال ديگر كه بتوانيد كيفيت و كميت جامعه اسلامي را افزايش بدهيد، امام زمان - صلوات اللَّه عليه - ظهور خواهد كرد.(32)
انتظار
مفهوم
انتظار ((فرج ))... يعني، انتظار حاكميّت قرآن و اسلام. شما به آنچه فعلاً جهان در آن قرار دارد، قانع نيستيد. حتّي به همين پيشرفتي هم كه با انقلاب اسلامي به دست آورديد، قانع نيستيد. ميخواهيد باز هم به حاكميت قرآن و اسلام، نزديكتر بشويد. اين انتظار ((فرج)) است. انتظار فرج، يعني، انتظار گشايش از كار انسانيّت .
امروز كار انسانيت، در گرههاي سخت، پيچيده و گره خورده است .
...، امروز فرهنگ مادّي، به زور به انسانها تحميل شده است؛ اين يك گره است. امروز در سطح دنيا، تبعيض انسانها را ميآزارد؛ اين گره بزرگي است.
امروز كارِ ذهنيتِ غلط مردم دنيا را به آنجا رسانده است كه فرياد عدالتخواه يك ملّت انقلابي، در ميان عربدههاي مستانه قدرت گرايان و قدرتمندان گم ميشود؛ اين يك گره است.
امروز مستضعفان آفريقا و آمريكاي لاتين، ميليونها انسان گرسنه آسيا و آسياي دور، ميليونها انسان رنگين پوستي كه از ستم تبعيض نژادي رنج ميبرند؛ چشم اميدشان به يك فريادرس و نجات بخش است و قدرت هاي بزرگ نميگذارند، نداي اين نجاتبخش به گوش آنها برسد؛ اين يك گره است.
فرج؛ يعني، باز شدن اين گرهها. ديد را وسيع كنيم؛ به داخل خانه خودمان و زندگي معمولي خودمان محدود نشويم. در سطح دنيا ((انسانيت)) فرج ميطلبد؛ امّا راه ((فرج)) را نميداند. شما ملّت انقلابي مسلمان، بايد با حركت منظّم خود در تداوم انقلاب اسلامي، به فرج جهاني انسانيّت نزديك بشويد و شما بايد به سوي ظهور مهدي موعود(عج) و انقلاب نهايي اسلامي بشريّت - كه سطح عالم را خواهد گرفت و همه اين گرهها را باز خواهد كرد - قدم به قدم، خودتان نزديك بشويد و بشريّت را نزديك كنيد. انتظار ((فرج)) اين است.(33)
((انتظار)) ظهور امام زمان (عج)، به معناي انتظار براي پر شدن جهان از عدل و داد و عدالت براي همه انسانها [و] انتظار رفع ظلم از صحنه زندگي بشر و انتظار فرا رسيدن دنيايي برتر از لحاظ معنوي و مادّي است.(34)
((انتظار)) به معناي اشتياق انسان، براي دسترسي به وضعي برتر و بالاتر است و اين حالتي است كه بشر هميشه بايد در خود حفظ كند و پيوسته در حال انتظار فرج الهي باشد.
گشايش ابواب رحمت و معرفت و سرازير شدن سرچشمههاي معرفت بر دل انسان، يكي از عموميترين نمونههاي انتظار فرج است.(35)
انتظار ظهور، اشتياق انسانهاي صالح براي گسترش عدالت است.(36)
انتظار؛ يعني، دل سرشار از اميد بودن نسبت به پايان راه زندگي بشر؛ ممكن است كساني آن دوران را نبينند و نتوانند درك كنند (فاصله هست)؛ امّا بلاشك آن دوران وجود دارد.(37)
ابعاد
انتظار فرج و اعتقاد به مهدويّت علاوه بر ابعاد منطقي، فكري و استدلالي بسيار بارز - آن داراي جنبههاي عاطفي، معنوي و ايماني عميق و بسيار مهمّي است و اميد ناشي از ايمان و اعتقاد به وجود منجي، همواره سرمايه عظيم حركتهاي بزرگ در جوامع اسلامي و شيعي شده است.(38)
قانع نشدن به وضع موجود و تلاش فزاينده و مستمر در انجام اعمال نيك و خير، يك بُعد از انتظار است.
اميد به آيندهاي روشن - كه در آن سراسر زندگي بشر را تفكّر الهي فرا خواهد گرفت - بُعد ديگر انتظار است . ملّت منتظر ايران، با تكيه بر اميد به پيشرفت و موفّقيّت، دست به اقدام ، تلاش و انقلاب زد و پيروز شد؛ لذا مردم ما بايد روح ((انتظار)) را به تمام معنا در زندگي خود زنده كنند.(39)
آثار
اين عقيده مبارك براي شيعه - آن وقتي كه آن را درست فهميده باشد و با آن درست رفتار بكند - يك منبع فيض و يك منبع نور است .
علاوه بر اينكه آحاد مردم مسلمان و معتقدان و شيعه، بايد در قلب و در عمل خود، سعي كنند كه رابطه معنوي و فكري را با آن بزرگوار حفظ بكنند و خود را به صورتي تربيت كنند و بار بياورند كه امام معصوم - كه به اراده الهي و با علم الهي، محيط به همه حركات ما است - از آنها راضي باشد؛ خود اين عقيده نيز آثار و خصوصياتي دارد كه اين خصوصيات براي همه ملّتها و براي ملّت مسلمان ما، حيات بخش است و عمده اين خصوصيات و آثار هم، عبارت است از ((اميد به آينده)).
امروز هر فرد شيعه، ميداند كه در يك آيندهاي - آن آينده، ممكن است خيلي نزديك باشد، ممكن است دور دست باشد، به هر حال قطعي است - اين بساط ظلم و بي عدالتي و زورگويي، كه امروز در دنيا هست، برچيده خواهد شد. ميداند كه اين وضعي كه مستكبران در دنيا به وجود آوردهاند - كه هر كسي حرف حقّي بزند و راه حقّي را دنبال كند، از طرف آنها مورد فشار قرار ميگيرد و اراده فاسد خودشان را بر ملّتها تحميل ميكنند - يك روزي از بين خواهد رفت و گردن كشان، طاغيان، ياغيان و قدرتهاي زورگوي عالم، ناگزير خواهند شد كه در مقابل حقّ، تسليم بشوند يا از سر راه حركت حق، برداشته بشوند هر فرد مسلمان - به خصوص هر فرد شيعه - اين را ميداند و به آن يقين دارد.
اين خيلي اميد بخش است. اين موجب ميشود كه هر انسان خيرخواه و مصلح و علاقهمند به صلاح ، كار و تلاش و مجاهدت خود را در راه صلاح، با اميد به آينده انجام بدهد. ببينيد اين عقيده چقدر ارزشمند، داراي تأثير و حيات بخش است.(40)
احساسات بسيار خوب است. عواطف پشتوانه بسياري از اعمال نيكوي انسانها است. ايمان و عقيده قلبي، به وجود اين منجي عظيم عالم، شفابخش بسياري از بيماريها و دردهاي معنوي و روحي و اجتماعي است.(41)
مردم ما، وليّ اللَّه اعظم و جانشين خدا در زمين و بقيه اهل بيت پيامبر را، با نام و خصوصيات ميشناسند؛ از لحاظ عاطفي و فكري با او ارتباط برقرار ميكنند؛ به او ميگويند؛ به او شِكوِه ميبرند؛ از او ميخواهند و آن دوران آرماني (دوران حاكميّت ارزشهاي والاي الهي بر زندگي بشر) را انتظار ميبرند. اين انتظار داراي ارزش زيادي است. اين انتظار به معناي آن است كه وجود ظلم و ستم در عالم، چشمه اميد را از دلهاي منتظران نميزدايد و خاموش نميكند. اگر اين نقطه اميد در زندگي جمعيتي نباشد ، چارهاي ندارد جز اينكه به آينده بشريت، بدبين باشد.(42)
قبل از ظهور مهدي موعود (عج)، در ميدانهاي مجاهدت، انسانهاي پاك امتحان ميشوند. در كورههاي آزمايش وارد ميشوند و سربلند بيرون ميآيند و جهان به دوران آرماني و هدفيِ مهدي موعود - ارواحنا فداه - روز به روز نزديك تر ميشود. اين، آن اميد بزرگ است.(43)
انتظار و اميد، به انسان جرأت اقدام و حركت و نيرو ميبخشد و شيعيان و پيروان آن حضرت، بايد كسب آمادگي معنوي، روحي و ايماني را جزو وظايف خود بدانند و سرمايه عظيم اميد، ايمان و نورانيت را در خود ايجاد كنند تا در حركت جهاني امام زمان (عج)، در رديف نزديكان (خواص)، ياران و همكاران آن حضرت قرار گيرند.(44)
هشدار
همه عقايد سازنده، مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است... ما امروز چقدر بايد هوشيار باشيم؟ دشمنان سراغ مجموعه احكام و مقرّرات اسلام رفتند. هر عقيده، هر توصيهاي از شرع مقدّس كه در زندگي و سرنوشت آينده فرد و جماعت و امّت اسلامي، تأثير مثبت بارزي داشته است و به نحوي با آن كلنجار رفتند ، تا اگر بتوانند، آن را از بين ببرند، [و] اگر نتوانند، روي محتوايش كار كنند!
خوب ، ممكن است شما بگوييد كه مگر دشمن چه كاره است؟ چطور دشمن ميتواند عقايد اسلامي را كاري كند كه از استفاده مردم خارج بشود ؟ نه، اين خطا است. دشمن ميتواند؛ منتهي نه در كوتاه مدّت؛ بلكه در طول سال هاي متمادي. گاهي دهها سال زحمت ميكشند، براي اينكه بتوانند يك نقطه درخشان را كور يا كم رنگ كنند؛ يا نقطه تاريكي را به وجود بياورند. سالهاي متمادي مينشينند و پول خرج ميكنند! يكي زحمت ميكشد و تلاش ميكند؛ ولي توفيق پيدا نميكند، بعد از او كسان ديگري ميآيند . روي عقايد دنياي اسلام، از اين گونه كارها خيلي شده است. روي عقيده توحيد، عقيده امامت، روي اخلاقيات اسلامي (معناي صبر، معناي توكل، معناي قناعت) كار كردهاند!
همه اينها نقاط برجستهاي هستند كه اگر ما مسلمانها، درست به حقيقت اينها توجّه بكنيم، تبديل به يك موتور حركت دهنده جامعه اسلامي ميشود؛ولي وقتي روي آن كار كردند و آن را خراب و معناي آن را عوض كردند و در ذهنها به صورت ديگري جا انداختند، همين موتور محرّك، به يك داروي مخدّر و خواب آور تبديل ميشود. اين گونه است!
در مورد ماجراي اعتقاد به مهدي موعود (عج)؛ يعني، اينكه در آخرالزّمان از خاندان پيامبر(ص) ، شخصي ظهور ميكند كه دنيا را از عدل، از دادگستري و از نيكي پر ميكند. تبعيضها، ظلمها، سوء استفادهها و فاصلههاي طبقاتي را از بين ميبرد؛ نيز خيلي كار كردهاند .
اين عقيده كه همه مسلمانها هم به آن معتقدند... از آن عقايد بسيار كارگشا است كه به دليل همين كه كارگشا است، دشمن از يك طرف و البته دوستان نادان هم از يك طرف؛ گاهي دوستان نادان از روي ناداني و بر اثر بيتوجّهي، كاري ميكنند كه هيچ دشمن دانايي به آن خوبي نميتواند ضربه بزند !
حالا بحث ما در مورد دشمنان دانا است؛ سراغ اين عقيده آمدند. من سندي را ديدم كه مربوط به دهها سال قبل؛ يعني، آن اوايلي است كه استعمار وارد شمال آفريقا شده بود، چون كشورهاي شمال آفريقا؛ خيلي گرايش به اهل بيت(ع) دارند.
حالا مذهبشان هر مذهبي از مذاهب اسلامي كه هست؛ امّا محبّ اهل بيتاند. اين كشورهاي سودان و مغرب و اينها عقيده به مهدويّت در آن جاها خيلي پر رنگ است. آن زماني كه استعمار وارد آن مناطق شد - كه ورود استعمار به آن مناطق در قرن گذشته است - يكي از چيزهايي كه مزاحم استعمار بود، عقيده به ((مهدويّت)) بود !
بنده سندي را ديدم كه آن بزرگان استعمار و فرماندهان استعماري، توصيه ميكنند كه ما بايد كاري بكنيم كه اين عقيده به ((مهدويت)) به تدريج از بين مردم زايل بشود! آن روز استعمارگرهاي فرانسوي واستعمارگرهاي انگليسي، در بعضي جاهاي آن مناطق بودند - فرقي نميكند كه استعمار از كجا باشد - استعمارگرهاي خارجي قضاوتشان اين بود كه تا وقتي عقيده به ((مهدويت)) در بين اين مردم رايج است؛ ما نميتوانيم اينها را درست در اختيار بگيريم !
ببينيد، عقيده به ((مهدويت)) چقدر مهم است! چقدر خطا ميكنند كساني كه به اسم روشنفكري و به اسم تجدّدطلبي، ميآيند و عقايد اسلامي را بدون مطالعه، بدون اطّلاع، بدون اينكه بدانند دارند چه كار ميكنند، مورد ترديد و تشكيك قرار ميدهند! اينها همان كاري را كه دشمن ميخواهد، راحت انجام ميدهند!
... چند خصوصيت در اين عقيده مهدويت هست، كه اين خصوصيات براي هر ملّتي، در حكم خون در كالبد و در حكم روح در جسم است. يكي، ((اميد)) است. گاهي اوقات دستهاي قلدر و قدرتمند، ملّتهاي ضعيف را به جايي ميرسانند كه اميدشان را از دست ميدهند. وقتي اميد را از دست دادند، ديگر هيچ اقدام نميكنند؛ ميگويند چه فايدهاي دارد؟ ما كه ديگر كار از كارمان گذشته است، با چه كسي در بيفتيم؟ چه اقدامي بكنيم؟ براي چه تلاشي بكنيم؟ ما كه ديگر نميتوانيم !
اين روح نااميدي است؛ استعمار اين را ميخواهد. امروز استكبار جهاني مايل است كه ملتهاي مسلمان و از جمله ملّت عزيز ايران، دچار اين حالت بشوند (روح نااميدي). اي آقا! ديگر نميشود كاري كرد! ديگر فايدهاي ندارد! ميخواهند اين را به زور در مردم تزريق كنند. ماها كه در جريان خبرهاي تبليغاتي و زهرآگين دشمنان قرار داريم؛ به عيان ميبينيم كه اغلب اين خبرهايي كه تنظيم ميكنند، براي مأيوس كردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مأيوس كنند؛ متديّنين را از گسترش دين مأيوس كنند؛ آزاديطلبها و علاقهمندان به مسائل فرهنگي و مسائل سياسي را از امكان كار سياسي يا كار فرهنگي مأيوس كنند. آينده را در نظر افرادي كه چشم به آينده دوختهاند، تيره وتار جلوه بدهند!
براي چي ؟ براي اين كه اين مجموعه انساني كه دارد با اميد كار ميكند، اين جوشش و اين اميد را از او بگيرند. آن را به يك موجود مرده، يا شبيه مرده تبديل بكنند، تا بتوانند هركاري كه مايلند انجام بدهند! بايك ملت زنده كه نميتوانند هركاري كه بخواهند، انجام دهند. يك جسم بيهوش مدهوش بيحسي كه آنجا افتاده است، هركس هرچه دلش خواست، ميتواند به او تزريق كند. با او هركاري ميتواند بكند؛ اما با يك موجود سرحال زنده باهوش متحرك و فعّال كه نميتوانند هركاري را انجام بدهند!
...امروز هر نَفَسي، هر حنجرهاي كه براي نااميد كردن مردم بدمد، بدانيد كه اين حنجره در اختيار دشمن است؛ چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمي كه كلمهاي را در جهت نا اميد و مأيوس كردن مردم روي كاغذ بياورد، اين قلم متعلق به دشمن است؛ چه صاحب اين قلم بداند، چه نداند ! دشمن از او استفاده ميكند.
... البته وقتي نتوانستند اين عقيده را از مردم بگيرند؛ سعي ميكنند آنرا در ذهنهاي مردم خراب كنند. خراب كردن اين عقيده چگونه است؟ به اين صورت است كه بگويند: خب آقا ميآيد، همه كارها را درست ميكند! اين خراب كردن عقيده است. اين تبديل كردن يك داروي مقوّي، به يك داروي مخدر و خواب آور است. خود آقا ميآيد، انجام ميدهد؛ يعني چه؟ امروز تكليف شما چيست؟ شما امروز بايد چه بكني؟ شما بايد زمينه را آماده كني تا آن بزرگوار، بتواند بيايد و در آن زمينه آماده اقدام بكند.(45)
مبناي كار قدرتهاي طاغوتي بر اين است كه فروغ اميد را در دلها بميرانند و همه اميدها را به يك نقطه مادي؛ يعني، پول و زخارف كم ارزش دنيا متمركز كنند كه سر رشته آن نيز در دست خود آنها است.
همه چيز را با حسابهاي كمّي و پولي محاسبه ميكنند و معنويات را از حساب خارج ميكنند و به ويژه ميكوشند كه آن آينده موعود را از چشم ملتها دور نگهدارند؛ اما ملتها بايد اميدوار باشند تا اين اراده تكويني الهي تحقق پيدا كند.(46)
...اعتقاد به مهدي موعود (عج)، شيعه را تا امروز از آن همه پيچ و خمهاي عجيب و غريبي كه در سر راهش قرار داده بودند، عبور داده است و امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندي اسلام و قرآن، در دست شما ملت مسلمان و شيعه ايران است. هرجا كه چنين اعتقادي باشد، همين اميد و مبارزه وجود دارد.
به همين خاطر، يكي از اساسيترين كارهاي استعمار واستكبار و ايادي آنها، اين بوده است كه عقيده اميد و مبارزه را در دل مردم از بين ببرند. بارها خواستهاند اين چراغ را خاموش كنند؛ ولي نتوانستهاند.
ما ميدانيم كه استعمار و استكبار، چه تلاشي را در اين جهت - نه فقط در ايران بلكه در سطح دنياي اسلام - انجام داده است؛ تا اين چراغ را خاموش كند. در يك گزارش بسيار مهمي كه مربوط به سالها قبل است و جديد نيست؛ تلاش گروههاي تبليغي مسيحيت را كه از اروپا به سمت شمال آفريقا اعزام ميشدند تا جاده استعمار را در آنجا صاف كنند، نشان داده بود. يكي از غصّههاي دين داران دنيا، اين است كه قدرتمندان مسلّط بر كشورهاي مسيحي، تبليغ علي الظاهر دين مسيح در سطح دنيا را، وسيلهاي براي پيش بردن ماشين استعمار قرار دادند و اينها جاده صاف كن استعمار شدند. گروههاي تبليغي وبه اصطلاح تبشيري را، به عنوان تبليغ مسيحيت - كه ظاهرش تبليغ مسيحيت بود؛ اما باطن قضيه اين بود كه راه را باز كنند تا استعمارگران اروپايي از كشورهاي مختلف اروپاي آن روز، وارد كشورهاي اسلامي بشوند و قدرت سياسي را قبضه كنند - به اطراف دنيا فرستادند و متأسفانه در بسياري از جاها هم موفق شدند.
اين گزارش، مربوط به گروههاي تبليغي در شمال آفريقا است. گزارشگر مينويسد :
((يكي از مشكلات ما در سر راه تبليغ مسيحيت وپيشرفت استعمار در شمال آفريقا ومنطقه تونس و مغرب، اين است كه اين مردم اعتقاد دارند كه ((مهدي موعود)) خواهد آمد و اسلام را سربلند خواهد كرد)).
گزارشگر، اين را در گزارش رسمي خود مينويسد وبراي آن هيأتي كه مسؤول رسيدگي به اين كارهاست، ميفرستد.
بنابراين ،نفس اعتقاد به مهدي موعود (عج)، باعث ايجاد مشكل براي استكبار و استعمار شده بود؛ در حالي كه اعتقادي كه برادران ما در آن مناطق دنيا دارند، به روشني و وضوح اعتقادي كه ما امروز در اينجا داريم، نيست؛ بلكه بيشتر، ابهامات و كلي گويي وجود دارد تا تعيين مصداق و مورد و نام و خصوصيات. در عين حال، استعماگران از اين اميد ترسيدند.
در همين كشور خود ما، يكي از بزرگان علما وروحانيون محترمي كه امروز بحمدالله در ميان ما هستند وبركات وجود ايشان باز هم شامل حال مردم ميشود؛ براي من نقل ميكردند كه در اوايل روي كار آمدن رژيم منحوس و فاسد و وابسته پهلوي، آن كودتاگر بي سواد فاقد هرگونه معرفت و معنويت، يكي از آخوندهاي وابسته به دربار را صدا كرد و از او پرسيد: اين قضيه امام زمان چيست كه اين گونه مشكلاتي براي ما درست كرده است؟ اين آخوند هم بر طبق دل و ميل او، جوابي ميگويد و آن قلدر هم مأموريت ميدهد كه برويد، مسأله را حل و تمام كنيد واين اعتقاد را از دل مردم بيرون بياوريد!! او ميگويد : اين كار آسان نيست و خيلي مشكلات دارد و بايد كم كم وبا مقدمات شروع كنيم. البته آن مقدّمات به فضل پروردگار و با هوشياري علماي رباني و آگاهان اين كشور، در آن دوران ناكام ماند و نتوانستند آن نقشه شوم را عملي كنند. در كشور ما، يك كودتاچي غاصب، از طرف دستگاههاي قدرت استعماري، مأموريت داشت كه بيايد ايران را قبضه كند و كشور را دو دستي تحويل دشمن بدهد و براي آن كه بتواند بر اين مردم مسلط بشود، يكي از مقدّمات لازمش اين بود كه عقيده به مهدي موعود (عج) را از ذهن مردم پاك كند.(47)
دشمنانِ تفكر و اعتقاد به مهدويت - كه اين انديشه را به زيان خود ميدانند - همواره تلاش كردهاند تا آنرا از اذهان مردم بزدايند ويا مفاهيم اعتقاد به مهدويت را تحريف كنند؛ لذا امروز در نقطه مقابل اين تلاش دشمنان، بايد در جهت اعتقاد و عمل و تبليغ و تبيين حقيقت ((مهدويت)) حركت كنيم.(48)
استكبار جهاني و صهيونيزم در تلاش هستند تا ملتهاي تحت سيطره آنان، به وضع تحميل شده عادت كنند و آن را رنگي ثابت، ابدي و تغييرناپذير بپندارند. قدرتهاي استكباري خواهان غفلت، خواب آلوده بودن، نداشتن آرمان ونيز عدم تحرك ملتها هستند و چنين وضعي را بهشت خود ميدانند؛ امّا انتظار فرج موجب ميشود كه انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد به وضعي بهتر وبرتر دست پيدا كند.(49)
اگر فطرت انساني، تحت فشار قدرتهاي استكباري، مسخ و لگدمال نشود؛ دلها به طور فطري و طبيعي منتظر چنان آيندهاي (محيطي آكنده از عدل واقعي) است و بدون ترديد آن قدرت متّكي بر عدل مطلق الهي، پرچم خواهد برافراشت.
...قدرت جهنّمي استكبار و صهيونيزم، امروز با تكيه بر پول وتبليغات واستفاده از شعارهاي ظاهر فريب (مانند حقوق بشر، حقوق زن و حقوق اساسي ملتها) براي تحميل ظلم بر ملتها و ترويج فساد، دورويي، تزوير و رياكاري و نفاق در جوامع بشري تلاش ميكند و در طول تاريخ، چنين شرايطي وجود نداشته است؛ اما براي تحقق ظهور امام زمان (عج)، وجود ظلم و جور، شرط كافي نيست و وجود انسانهاي صالح، انگيزههاي قوي، ايمانهاي راسخ، گامهاي استوار و دلهاي روشن نيز لازم و ضرورياست.(50)
دشمنترين اشخاص با اين عقيده وبا شخص آن بزرگوار ،ستمگران عالماند از روز غيبت آن حضرت - بلكه از روز ولادت آن حضرت - تا امروز؛ آن كساني كه وجودشان با ستم و با زورگويي همراه بوده، به دشمني با اين بزرگوار، با اين پديده الهي، با اين نور وبا اين شمشير الهي مشغول شدند. امروز هم مستكبرين وستمگران عالم ،با اين فكر واين عقيده، مخالف و دشمناند. ميدانند كه اين عقيده و اين عشق - كه در دلهاي مسلمين، به خصوص در دل هاي شيعه است - براي هدفهاي ستمگرانه آنها مزاحم است.(51)
ميراث برِ همه پيامبران
جامعه ((مهدوي))، (يعني، آن دنيايي كه امام زمان (عج) ميآيد تا آن دنيا را بسازد)، همان جامعهاي است كه همه پيامبران براي تأمين آن در عالم ظهور كردند. يعني همه پيغمبران مقدمه بودند تا آن جامعه ايده آل انساني - كه بالأخره به وسيله ولي عصر و مهدي موعود (عج) در اين عالم پديد خواهد آمد و پايه گذاري خواهد شد - به وجود بيايد . مانند يك بناي مرتفعي كه كسي ميآيد، زمين آن را تسطيح ميكند و خار و خاشاك را از آن ميكند. كس ديگري پس از او ميآيد و زمين را براي پايه ريزي، ميكَند و گود ميكند. كس ديگري پس از او ميآيد، تا پايهها را شالوده ريزي كند و بلند كند و كس ديگري پس از او ميآيد تا ديوارها را بچيند و يكي پس از ديگري، مأموران و مسؤولان ميآيند تا اين كاخ مرتفع، اين بنيان رفيع، به تدريج در طول زمان ساخته و پرداخته بشود.
انبياي الهي(ع)، از آغاز تاريخ بشريت، يكي پس از ديگري آمدند تا جامعه را و بشريت را قدم به قدم به آن جامعه آرماني و آن هدف نهايي، نزديك كنند.انبيا همه موفق شدند .حتي يك نفر از رسولان الهي هم در اين راه و در اين مسير ناكام نماند. باري بود كه بر دوش اين مأموران عالي مقام، نهاده شده بود. هر كدام قدمي آن بار را به مقصد و سر منزل نزديك كردند؛ كوشش كردند؛ هرچه توان داشتند، به كار برند. آن وقتي كه عمر آنان سر آمد؛ اين بار را ديگري از دست آنان گرفت و همچنان قدمي و مسافتي آن را به مقصد نزديك تر كرد. ولي عصر - صلوات اللَّه عليه - ميراث بر همه پيامبران الهي است كه ميآيد و گام آخر را در ايجاد آن جامعه الهي بر ميدارد.(52)
آن جامعهاي كه در دوران ظهور حضرت ولي عصر (عج) به وجود خواهد آمد؛ همان جامعهاي است كه همه پيغمبران الهي براي تهيه مقدمات آن از جانب الهي مبعوث شدند؛ يعني، ايجاد يك جامعهاي كه بشريت در آن جامعه بتواند به رشد و كمال متناسب خود برسد. اگر اين آيه قرآن كه درباره بعثت پيامبران ميفرمايد: ((لِيَقوُم النّاس بِالقِسط))؛ يعني، پيغمبران مبعوث شدند تا قسط و عدل در جامعه بشري استوار بشود ، اشاره به هدف بعثت ميكند. پس حكومت مهدي (عج) و جامعه مهدوي، همان جامعهاي است كه اين هدف را به طور كامل تأمين ميكند.(53)
آنچه مسلّم است ، همه پيغمبران و اوليا براي اين آمدند كه پرچم توحيد را در عالم، گسترش بدهند؛ پرچم توحيد را به اهتزاز در آورند و روح توحيد را در زندگي انسانها زنده كنند. بدون عدالت، بدون استقرار عدل و انصاف، توحيد معنايي ندارد. يكي از نشانهها يا اركان توحيد، نبودن ظلم و نبودن بيعدالتي است؛ لذا شما ميبينيد كه پيام استقرار عدالت، پيام پيغمبران است. تلاش براي عدالت، كار بزرگ پيغمبران است. انسانهاي والا در طول تاريخ، در اين راه تلاش كردهاند و بشريت را روز به روز به سمت فهميدن اين حقيقت كه عدالت، سرآمد همه خواستههاي انساني است، نزديك كردهاند.
سلسله انبيا، پاكترين و مقدّسترين، نورانيترين انسانهاي تمام تاريخ بودهاند، در ميان انسانهاي پاك و انسانهاي والا - كه داراي روح عرشي و خدايي هستند - وجود مقدّس خاتم الانبياء محمّد مصطفي(ص) سرآمد همه، و خاندان پاك و اهل بيت مطهّر او - كه قرآن ، ناطق به اين طهارت و پاكيزگي و آراستگي است - در شمار برترين و بالاترين انسانهاي پاك و مطهر و نوراني در همه تاريخ است. زني مثل فاطمه زهرا(س) در همه تاريخ، كيست؟!
انساني مثل علي مرتضي در سرتاسر تاريخ بشريّت، كجا نشان داده ميشود؟!
سلسله اهل بيت نبي اكرم(ع) در طول تاريخ، خورشيدهاي فروزاني بودهاند كه در معنا توانستهاند بشريّت روي زمين را با عالم غيب و با عرش الهي، متصل كنند: ((السَّبَبُ اثُتَّصِلُ بَغَ الاَرضِ وَ اليَء)). خاندان پيامبر، معدن علم، معدن اخلاق نيكو، معدن ايثار و فداكاري، معدن صدق و صفا و راستي، منبع همه نيكيها و زيباييها و درخشندگيهاي وجود آدمي در هر عصر و عهدي بودهاند. هريك چنين خورشيد فروزاني بودهاند.
... يكي از آن خورشيدهاي فروزان، به فضل و كمك پروردگار و به اراده الهي، امروز در زمان ما به عنوان ((بقية اللَّه في ارضه))، به عنوان ((حجّة اللَّه علي عباده))، به عنوان ((صاحب زمان)) و ((وليّ مطلق الهي)) در روي زمين وجود دارد. بركات وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر ميرسد.(54)
بشارت ((اَلَيسَ الصُّبحُ بِقَريب))
امروز ، هم بشريت بيش از بسياري از دوران هاي تاريخ ، دچار ظلم و جور است. از هر پيشرفتي كه امروز بشريّت كرده است ، معرفت پيشرفتهتر است. ما به زمان ظهور امام زمان - ارواحنا فداه - اين محبوب حقيقي انسانها نزديك شدهايم؛ زيرا معرفتها پيشرفت كرده است.
امروز ذهنيّت بشر، آماده آن است كه بفهمد، بداند و يقين كند كه انسان والايي خواهد آمد و بشريّت را از زير بارهاي
:: موضوعات مرتبط:
*****مهدویت***** ,
مقالات ,
,
|